ياسهاي عاشق



خنکای نسیم دشت،با موهای تو تبانی کرده اند ، تا دل من را پرواز دهند. همان لحظه ای که سر انگشتان من شانه آن تارهای ابریشم میشود و تار و پود عمر مرا به هم پیوند میدهند.
مهتاب و انعکاسش در گرماگرم بوسه هایت ، چیزی فراتر از توصیف رنگارنگ شاپرکهاست، که عطرش در سراسر پرچین این مزرعه پیچیده.

وقتی با آن دامن هزارچین ، کودکانه میدوی و دستهای مرا کشان کشان به رویاهای هر شبم می رسانی ، آن وسط فقط من می مانم و گم شدن در نی نی چشمهای سیاهت که همه راز جهان را در خود ریخته


آخرین مطالب
آخرین جستجو ها